با تشکر از :گردآورنده : دنیایی از همه چیز http://supergalaxy.blogsky.com
انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجههایش را میداند انجام میداد. اما بزودی مجبور شد وسیله شمارش دقیقتری بوجود آورد. لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده میباشد قدیمیترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهنترین مدارک موجود یعنی نوشتههای سومری مشاهده میشود.
سومریها که تمدنشان مربوط
به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بینالنهرین، یعنی ناحیه بین دو
رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری
سامی، عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.
در این موقع
مصریها نیز در سواحل سفلای رود نیل تمدنی درخشان پدید آورده بودند. طغیان رود نیل
هر سال حدود و ثغور زمینهای زراعتی این قوم را محو میکرد. احتیاج به تقسیم مجدد
این اراضی موجب رهبری آنها به اولین احکام ساده هندسی گردید. همچنین مبادلات تجارتی
و تعیین مقدار باج و خراج سالیانه آنها را وادار به توسعه علم حساب نمود این
اطلاعات همگی از روی پاپیروسها و الواحی است که در نتیجه حفاریها بدست آمده و به خط
هیروگلیفی میباشد. قدیمیترین آنها که مربوط به 1800 سال قبل از میلاد است شامل
چند رساله درباره علم حساب و مسائل حساب مقدماتی میباشد، از آن جمله رساله پاپیروس
آهس است که درسال 1868 توسط ایسنلر مصرشناس مشهور ترجمه شد. سایر تمدنهای شرقی نظیر
چینی و هندی در ترویج دانش نقش مؤثری نداشتهاند و جز برخی نتایج پراکنده که در زیر
فشار مفاهیم ماوراءالطبیعه خرد شده است چیزی از آنان در دست
نیست.
بقیه اش را درادامه ببیند
در همان اوقات که گالیله نخستین دوربین خود را به سوی آسمان متوجه نمود در 31 مارس 1596در تورن فرانسه رنه دکارت بدنیا آمد.
وی به زودی با مارن مرسسن
که یکی از همکلاساش بود دوست شد و پس از یکدوره فعالیتهای نظامی و مسافرتهای متعدد
به پاریس و هلنددر سال 1650 درسوئد زندگی را بدرود گفت. دکارت در میان همه کارهایش
از عرضه نمودن افکار فلسفی خود در روابط بین انسان و طبیعت غفلت ننمود. کتاب وی به
نام دیوپتریک که موضوع آن مسائل مربوط به مبحث نور بویژه انکسار میباشد جزو
برجستهترین آثار اوست.
نام ریاضیدان بزرگ سوئیسی «پول گولدن» را نیز باید با
نهایت افتخار ذکر کرد. شهرت وی بخصوص بواسطه قضایای مربوط به اجسام دوار است که نام
او را دارا میباشد و در کتابی به نام «مرکز ثقل» ذکر شده است.
دیگر از
دانشمندان برجسته قرن هفدهم پییردوفرما ریاضیدان بزرگ فرانسوی است که در سال 1601
در بومون دوکانی متولد شد و در 1665 در کاستر درگذشت.
ی مطالعات عمیق و جالبی درباره ریاضیات مطلق و نور کرد. یکی از برجستهترین آثار او «تئوری اعداد» است که وی کاملاً بوجود آورنده آن میباشد. در هندسه، فرما در همان زمان دکارت و مستقل از او مبانی هندسه تحلیلی را کشف کرد، گذشته از آن وی از دکارت نیز تجاوز نمود و اولین کسی است که این علم را در مورد فضای سه بعدی بکار برد.
تجسمات
رفیع و استادانه او در حساب عالی است تا جائی که استدلال بعضی از قضایای
او فقط یک قرن بعد بوسیله کسانی از قبیل اولرولاگرانژ باز یافته شد و یکی
از قضایای او را حتی امروز نیز نتوانستهاند ثابت کنند.
ریاضیدان بزرگ
دیگری که در این قرن به خوبی درخشید ژیرار دزارک فرانسوی میباشد که بیشتر
به واسطه کارهای درخشانش در هنر معماری شهرت یافته بود. دزارک در هندسه
آثاری ارزشمند دارد ومیتوان گفت که وی راه به سوی آنچه که «هندسه جدید»
نامیده میشود بازکرد. او نخستین کسی است که درباره اشکال هندسی تنها به
روابط متری مابین کمیات اکتفا نکرد و خواص تصویری را نیز در نظر گرفت و
هندسه وضعی را پدید آورد.
و بالاخره ریاضیدان دیگر فرانسوی یعنی
روبروال را باید نام ببریم که بواسطه ترازوی مشهوری که نام او را همراه
دارد همه جا معروف است.
در اواسط قرن هفدهم کمکم مقدمات اولیه آنالیز
عناصر بینهایت کوچک در تاریکی و ابهام بوجود آمد و رفتهرفته سر و صدای آن
به گوش مردم رسید و فکرها را بدان سوی متوجه ساخت. این نکته را نیز بایستی
متذکر شد که مرکز ثقل علمی اروپا تغییر کرده بود:ایتالیا که مدتهای مدید
درخشیده بود کمکم به خاموشی میگرائید. آلمان بلافاصله بعد از کپلر دچار
جنگهای سی ساله شد و دیگر تا هنگام درخشیدن لایب نیتس گفتگوئی از آن در
میان نبود.انگلستاندر انتظار پیدایش موجود مافوق بشری همچون نیوتن بود و
کشور هلند به انتظار هویگنس تنها به تربیت مردان علاقمند و متبحر اکتفا
میکرد. در این احوال کشور فرانسه اولین مقام علمی را اشغال کرده بود. کدام
کشور میتوانست مدعی وجود کسانی همچون دکارت،فرما، دزارک ، روبروال و
پاسکال باشد.
بدون شک پاسکال همراه با دکارت و فرما یکی از سه
ریاضیدان بزرگ نیمه اول قرن هفدهم بود و نیز میتوان ارزش او را در علم
فیزیک برابر گالیله دانست. او هنگامی که هنوز آنقدر کم سن بود که خط راست
را میله و دایره را گردی مینامید بدون آنکه هرگز کتاب هندسهای دیده باشد
بسیاری از احکام سی و دو قضیه اولیه اقلیدس را خود به خود کشف کرده بود.
درسن شانزده سالگی کتابی درباره مقاطع مخروطی نوشت و هنوز یکی از قضایای آن
به نام او مشهور است، همچنین در هیجده سالگی یعنی در سال 1641 نخستین
ماشین حساب را اختراع کرد که هنوز در کنسرواتوار صنایع و مشاغل محفوظ است.
در
ایتالیا آثار کاوالیری فصل جدیدی در هندسه بوجود آورد. وی در سال 1629
ایدهآلهای ارشمیدس را تحت عنوان «هندسه غیر قابل تقسیمها» دنبال نمود و در
1635 نیز کتابی به همین نام انتشار داد. طبق نظر او هریک از اجزاء مرتباً
تقسیم بدو میشدند و بینهایت کوچک میگردیدند. همچنین اولین جستجوهای
مربوط بهحساب بینهایت کوچکها از اوست.
در نیمه دوم قرن هفدهم ریاضی
بطور دقیق و کنجکاوانهای دنبال شد. سه نابغه فناناپذیر این دوره یعنی
اسحاق نیوتن انگلیسی، لایب نیتس آلمانی و هویگنس هلندی جهان علم را روشن
کرده بودند.
اسحاق نیوتن روز چهارم ژانویه سال 1643 در وولسی تورپ واقع
در ناحیه لینکولشایر متولد شد و در بیستم مارس 1827 در گذشت. وی در هیجده
سالگی جزو شاگردان مجانی وارد دانشگاه کمبریج شد و در آنجا ابتدا آثار
اقلیدس و سپس هندسه دکارت را مطالعه کرد. در سال 1673 با کتاب هویگنس بنام
«درباره نوسان ساعتها» که برای اولینبار اصول مکانیک آسمانی را شامل بود
آشنائی یافت. مسلماً این کتاب موجب تقویت افکار او درباره قانون جاذبه
گردید و کمکم میخواست او را بستوه آورد. در این هنگام وی تصمیم گرفت
افکاری را که تا آنروز در مغز خود محفوظ داشته بود روی کاغذ آورد و بنا بر
این از سال 1684 به نوشتن کتاب «اصول» مشغول شد. وی تحت عنوان «حساب
فلوکسیونها» روش نوینی برای پیشرفت حساب بینهایت کوچکها ایجاد نمود که
باعث ترقی و توسعه علمالقوا یا دینامیک گردید.
لایپ نیتس در سوم ژوئیه
سال 1646 یعنی سه سال بعد از تولد اسحاق نیوتن در شهر لایپزیک آلمان چشم
به دنیا گشود. وی درهمه بخشهای معارف بشری مطالعات عمیق کرد، و در همه آنها
مطالب درجه اولی کشف نمود. ریاضیات، حقوق، مذهب، سیاست، تاریخ، ادبیات،
منطق، مابعدالطبیعه و فلسفه هریک پس از دیگری توجه او را جلب کرد. در سال
1684 با انتشار مقالهای درباره حساب عناصر بینهایت کوچک انقلابی برپا
کرد. وی در این مقاله یک منحنی را مرکب ازبینهایت پارهخط راست که هریک
بینهایت کوچک بودند فرض کرده بود و اگر میخواست کمیتی مثل حرارت را مورد
مطالعه قرار دهد که از مقداری معین تا مقداری دیگر تغییر میکرد چنین تصور
میکرد که این تغییرات تشکیل یافته است از مجموع بینهایت تغییرات کوچک، و
این تغییرات جزئی را دیفرانسیل و مجموع آنها را انتگرال نامید. با کشف
دیفرانسیل وسیله جدیدی برای تحقیق آنالیز بوجود آمد. ورود آنالیز عناصر
بینهایت کوچک در قلمرو علم همچون هجوم طوفان و یا موج مقاومت ناپذیری بود
که به کلی دانش ریاضی را زیر و رو کرد و به آن صورت جدیدی بخشید.
هویگنس
در 14 ماه آوریل 1629در شهر لاهه متولد شد. وی در تکمیل دینامیک و مکانیک
استدلالی با اسحاق نیوتن همکاری کرد و عملیات مختلف آنها باعث شد که ارزش
واقعی حساب انتگرال در بسط و توسعه علوم دقیقه روشن گردد. همچنین هویگنس
دست به اصلاح ساعت زد و به این منظور دنباله تجسسات گالیله را گرفت.
در
قرن هیجدهم دیگر تمام طوفانهای قرن هفدهم فرو نشست و تحولات این قرن عجیب
به یک دوره آرامش مبدل گردید. تمام جهد و کوشش دانشمندان مصروف این میشد
تا با وسایل جدید نتایج کشفیات اساسی متقدمین را توسعه دهند.
در اوایل
این قرن موارد استعمال حساب بینهایت کوچکها در منحنی ها و رویه ها کشف
گردید و همچنین حساب احتمالات تکمیل شد، باضافه کشفیات سرشار اسحاق نیوتن
درباره مکانیک آسمانی که مدتی بدون انعکاس ماند مخصوصاً به کمک دانشمندان
فرانسوی بسط داده شد.
دالامبر فرانسوی آنالیز ریاضی را در مکانیک بکار
برد و از روشهای آن استفاده کرد و احکامی را که تا آنزمان فقط جنبه
استنتاجات هندسی داشت به معادله گذارد ومبنای تمام این بنای عظیم فقط اصل
سادهای بود، دالامبر با خود گفته بود: وقتی که جسمی حرکت میکند دلیل
برآنست که نیروئی بر آن وارد میشود، بنابراین حتماً مابین این نیروها و
تغییراتی که در حرکت ایجاد میشود تساوی یا تعادل وجود دارد، به عبارت دیگر
گوئی که جسم با وجود حرکت در حال تعادل است.
کلرو رقیب او در 18 سالگی
کتابی بنام «تفحصات درباره منحنیهای دوانحنائی» انتشار داد و در مدت
شانزده سال رسالهای تهیه و به آکادمی علوم تقدیم نمود که شامل مطالب جالب
توجهی مخصوصاً در اطراف مکانیک آسمانی و هندسهبینهایتکوچکها بود.
در اواسط این قرن هویگنس و نیوتون درباره معماری نور به موشکافی پرداختند.
اسحاق
نیوتن در ضمن آزمایشهای خود به این نتیجه رسید که نور سفید تمام انوار
مختلف را شامل است وبرای امتحان صحت این موضوع اشعات رنگین مختلف را با هم
مخلوط کرد و از مجموعه آنها نور سفید بدست آورد و برای اینکه استدلال خود
را قوی سازد دستهای از نور سفید حاصل را روی تیغه باریکی انداخت و یک
سلسله حلقههای رنگین بدست آورد که نام حلقههای اسحاق نیوتن روی آنها
مانده است.
ریاضیدانان انگلیسی سنسن و استوارت ضمن اکتشافات خود مسائل
مختلفی از هندسه را استادانه مورد مطالعه قرار دادند. همچنین بروک تایلور و
کولین ماکلرین کوششهای رها شده اسحاق نیوتن را ادامه دادند. تایلور باعث
توسعه فوقالعاده آنالیز ریاضی عناصر بینهایت کوچک که توسط لایب نیتس عرضه
شده بود گردید و ماکلرین روش او را اصلاح کرد.
منجم انگلیسی هالی که در
هندسه قدما نیز مطالعه بسیار میکرد آثار منلائوس و آپولونیوس را به چاپ
رسانید و اولین راه حل مسأله یک مقطع مخروطی را با معلوم بودن سه نقطه ویک
کانون آن به دست داد.
آبراهام مواور پروتستان فرانسوی که به انگلستان تبعید شده بود یک قضیه اصلی و اساسی درباره اعداد موهومی ابداع کرد.
همچنین
میش رول فرانسوی قضیه مهمی در جبر ابداع کرد و هموطن دیگر او آنتوان پاران
هندسه تحلیلی دکارت را به فضای سه بعدی تعمیم داد. از جمله دانشمندانی که
برای بسط کارهای لایب نیتس میکوشیدند میتوان خانواده برتونی را نام برد.
این خانواده از اهالی آنورس بلژیک بودند که به یال از شهرهای آلمان فرار
کرده بودند.
ارشد ایشان ژاک اول حساب دیفرانسیل لایب نیتس را در دانشگاه
بال تدریس میکرد. وی از جمله کسانی است که چگونگی محاسبه انتگرالها را
تعلیم میداد. بعد از مرگ او برادرش ژان اول جانشین وی شد.
دیگر لئونارداولر ریاضیدان بزرگ سوئیسی است که در 15 آوریل 1707م در شهر بال متولد شد و در 17 سپتامبر 1783م در روسیه درگذشت.
در
اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم کشور فرانسه پیشرو نهضت علمی اروپا
بود و این پیشرفت را باید نتیجه انقلاب کبیر سال 1789م دانست که باعث تهییج
حس ملی مردم شد و علم را لازمه زندگی قرارداد و به این ترتیب جنبش جدیدی
در جستجوها و کشفیات علمی بوجود آورد. نفوذ آزادی خواهانه انقلاب در عین
حال که زوائد خفه کننده علم را از آن دور کرد کشور فرانسه را نیز به مقام
راهنمای علمی اروپا ارتقاء داد.
ارتقاء به این مقام بواسطه وجود مردانی
نظیر لاگرانژ، لاپلاس، لژاندر، مونژ، فوریه و غیره بود. عمومی شدن تحصیلات
علمی و ترویج کامل آن بطور محسوسی جستجوها و کشفیات علمی را افزایش داد. به
این ترتیب بهترین و مشهورترین دانشمندان فرانسه نخستین میوههای شیرین
دوران انقلاب را میچیدند.
لاگرانژ از جمله بزرگترین ریاضیدانان تمام
ادوار تاریخ بشر است. وی در 19 سالگی حساب تغییرات را اختراع کرد که روش
جدیدی در آنالیز است و به کمک آن خیلی سهلتر از حساب دیفرانسیل بعضی از
مسائل مربوط به ماکزیمم و مینیمم را حل کرد. وی براساس کارهای دالامبر تمام
متدهای مختلفی را که تا آنروز برای حل مسائل مکانیک مورد استفاده قرار
میگرفت جمع نمود. «مکانیک تحلیلی» او که در سال 1788م عمومیت پیدا نمود
بزرگترین شاهکار وی بشمار میآید. همچنین در سال 1797م تئوری توابع تحلیلی
خود را نوشت که فجر دوران جدید را اعلام میکرد. دو سال بعد «حل معادلات
عددی» را انتشار داد و قدرت خویش را در سیاحت راههای جدیدی که خود برای
آنالیز باز کرده بود مضاعف ساخت. این دانشمند گرانقدر که ))ناپلئون او را
«هرم مرتفع علوم ریاضی» مینامید در دهم آوریل 1813 در ««پاریس، شهری که
انقلاب زمینه افتخار را برایش تدارک دیده بود زندگی را بدرود گفت.
لاپلاس
که در تدریس ریاضی دانشسرای عالی پاریس معاون لاگرانژ بود علاقه زیاد به
علوم دقیقه داشت. وی با انتشار کتبی از قبیل «تئوری تحلیلی احتمالات»
(1812) و «مطالعات فلسفی درباره احتمالات» (1814) حساب احتمالات را تکمیل
نمود و از سال 1799تا سال 1825 کتابی تحت عنوان «مکانیکآسمانی» در پنج جلد
انتشار داد.
گاسپارمونژ، این ریاضیدان انقلابی و نابغه دانشمند هنگامی
که هنوز بیست سال نداشت شاخه جدید علم هندسه بنام «هندسه ترسیمی» را بوجود
آورد. در این هندسه اشکال مجسم را به وسیله دو تصویر آنها روی صفحات قائم و
افقی نمایش میدهند و برای اینکار دو صفحه مزبور را همچون کتابی که روی
میز بازمانده، باشد، بر روی یک صفحه تسطیح مینمایند. این طریقه که امروز
مبنای همه ترسیمات ماشینها و معماری است نسبت به روشهای تجربی و مبهم قدیم
آنقدر بزرگ و مهم بود که مونژ را وادار کردند قسم بخورد که این اکتشاف
رافاش نخواهد کرد و مدت 15 سال آن را جزو اسرار نظامی مخفی کرده بودند.
همچنین مونژ هندسه بینهایت کوچکها را در فضای سهبعدی معمول کرد و
پیشرفتهای زیادی به نظریه معادلات با مشتقات جزئی داد. این ریاضیدان بزرگ
درباره انحناء سطوح نیز کارهای مهمی دارد.
ژان بابتیست فوریه که در زمان
انقلاب معلم ریاضیات بود در مسأله انتشار حرارت روش بسیار بدیع و جالبی
اختراع کرد. این روش که بعدها تمام مباحث فیزیک را تحت تأثیر خود قرار داد و
یکی از مهمترین مباحث آنالیز ریاضی گردید عبارت بود از گسترش توابع به
سریهای مثلثاتی که آنها را سریهای فوریه نامیدند و مطالعه عمیق درباره
آنها هنوز ادامه دارد.
یکی دیگر از دانشمندان بزرگ این قرن سیمون
دنیپوآسون (1840_ 1781) فرانسوی و شاگرد لاپلاس میباشد که اکتشافات مهمی
در ریاضیات کرد. وی تئوریهای مهم اولر، لاگرانژ و لاپلاس را در مورد جاذبه
اسحاق نیوتنی که به تئوری پتانسیل مشهور است در مورد الکتریسیته بکار برد و
از 1824 آنها را در مورد مغناطیس نیز تعمیم داد. در سال 1828 این تئوریها
به وسیله ریاضیدان انگلیسی جورج گرین اصلاح شد و این شخص واضع دستور مهمی
بنام فرمول گرین است که تمام ریاضیدانان آنرا به خوبی میشناسند.
گاوس
ریاضیدان شهیر آلمانی که عنوان «پرنس ریاضیدان» بحق شایسته اوست، این
تئوریها را مورد مطالعه قرار داد و تئوری کامل مغناطیس را بوجود آورد. مقام
گاوس از لحاظ علمی همتای اسحاق نیوتن و ارشمیدس است. از اکتشافات درخشان
او اولین دوره هندسه دیفرانسیل میباشد که منظور از آن مطالعه منحنیات و
سطوح در نقاط بسیار نزدیک با یک نقطه بخصوص میباشد. مطالعات او درباره
انحناء و ترسیم نقشهها و نمایش سطوح بر صفحات، اصلی و اساسی میباشد.
کوشی
فرانسوی، این ریاضیدان پرشور که در سراسر نیمه اول قرن نوزدهم بر دیگر
هموطنان برتری داشت با منطق دقیق خود تئوریهای زیادی از حساب انتگرال را
توسعه داد و آنالیز را واجد دقتی کرد که هندسه از زمان اقلیدس به بعد
افتخار آنرا داشت. وی از سال 1820 تا سال 1830 تئوری توابعی را که دارای یک
متغیر موهومی هستند بنا نهاد. این تئوری که امروزه بزرگترین عنوان افتخار
او محسوب میشود، دانشمندان بزرگی نظیر ریمان، وشتراس، هرمیت و پوانکاره
را بخود مشغول داشت.
علاوه بر مکتب ریاضیات فرانسوی و آلمانی مکتب
ریاضیات دیگری وجود داشت و آن مکتب ریاضیات انگلیسی بود که کمکم از تاریکی
خارج میشد. از نوابغ بزرگ این کشور ویلیام روون هامیلتون ایرلندی را
بایستی نام برد که از لحاظ پیشرسی عجیب بود. در 5 سالگی متون لاتینی و
یونانی و عبری را میخواند و ایتالیائی و فرانسوی را در 8 سالگی و عربی و
سانسکریت را در 10 سالگی آموخت و در 14سالگی برای سفیر ایران خطابه خوشامدی
به زبان فارسی تهیه کرد. این استعداد بیمانند بزودی متوجه علوم گردید
بطوری که در 17 سالگی هامیلتون تمام حساب انتگرال را بخوبی میدانست و خسوف
و کسوف را بخوبی پیشبینی میکرد و در 22سالگی استاد نجوم گردید. کارهای
او بخصوص مربوط به مبحث نور، دستگاههای اشعه و مبحث دینامیک است. وی
ملاحظات گاوس را درفضای سه بعدی تعمیم داد و در سال 1843 اولین اکتشاف خود
را درباره کوآترنیونها یعنی جبر فضائی که تعمیم جبر گاوس و کوشی میباشد
به آکادمی سلطنتی ایرلند تقدیم کرد. تقریباً در همین فکر را نه تنها در
مورد فضای سه بعدی بلکه به فضای n بعدی تعمیم داد.
دوپیش درآمد ناگوار
در حدود سال 1830 تاریخ علم را تاریک ساخته است. آبل نروژی و گالوای
فرانسوی، پس از یک زندگانی بسیار کوتاه و پرهیجان در حالی که نتیجه با
ارزش کشفیات اساسیشان شناخته نشده بود با رنج و مرارت درگذشتند.
سلام
وبلاگ زیبا و پرمحتوایی دارید
امیدوارم به همین صورت ادامه بدید
با افتخار لینک شدید ... منو با وبلاگ ها و عنوان های زیر لینک کنید
منتظر حضور دباره شما در هر دو وبلاگم هستم
-------------------------------
http://mt20.blogfa.com
صفرویک
-------------------------------
http://cssiau.mihanblog.com
گروه کامپیوتر
--------------------------------